کتاب انقلاب


کتاب انقلاب

دوباره باز می کنم،

کتاب انقلاب را.

درآن نگاه می کنم،

دوباره آفتاب را.

زقصه های شاد آن،

شوم رها زغصه ها،

درون سینه ام شود،

پر از محبت خدا.

شکفته باغ لاله ها،

میان صفحه های آن.

پر از بهار وگل شده،

کتاب انقلابمان.

به صفحه صفحه های آن،

گلی زبوسه می زنم.

گلی به روی رهبرم ،

گلی به روی میهنم.

امام آمد


امروز 12 بهمن، روزی که با آمدن امام ،فجری بر ایران عزیزمان تابید.روزی که درشت ترین تیتر روزنامه ها،این دو کلمه است:

" امام آمد".

این کلمه حقی است که از زبان تاریخ شنیده می شود.

پس از پانزده سال دوری از وطن و پانزده سال دوری از وطن و پانزده سال "جهاد" در "هجرت"، امام اینک فاتح وپیروز می آید.

می آید... این مسیح!

می آید... این مهاجر...

حضرت عیسی هم که مسیح بود و "روح الله"، در هجرت بود وتعلیم می داد وتربیت می کرد...

دهکده گمنامی که 117 روز پیش،پذیرای این مهمان بزرگ بود، اینک در غم هجران امام، دیده ای حسرت بار دارد وباز هم راکد وساکت و بیجنب وجوش می شود..."نوفل لوشاتو" را می گویم.

در این پنج ماه و نیمی که جهان در گوشه ای نشسته بود وامام در این روستا... این نقطه از خبرسازترین نقاط دنیا بود.

اما اینک،تهران قلب عالم است،

چرا که قلب ایران در فرودگاه مهر آبادمی تپد.وجان این امت ،به تن ،بازگشته است.

امام می آید...چند میلیون نفر،به جمعیت تهران افزوده شده است.امروز،ایران درتهران است وتهران در مهرآباد و( بهشت زهرا).